Call me sahra

مهم نیست همدیگه رو نمی شناسیم، همین که کلمات رو بشناسیم برای ما کافیه.

Call me sahra

مهم نیست همدیگه رو نمی شناسیم، همین که کلمات رو بشناسیم برای ما کافیه.

Call me sahra

عاشق نوشتنم. دوست دارم رنگی ترین آدم دنیا باشم و برای گلدون هام اسم بذارم. برم توکیو. توی یه کافه کوچیک و دنج کتاب بخونم و به این فکر کنم که کلمه ها بهترین دوستهای منن.

آخرین نظرات

در باب کتابی از استیو رولی " لیلی و اختاپوس "

دوشنبه, ۱۶ دی ۱۳۹۸، ۰۲:۵۴ ب.ظ

 

قبل از هر چیزی، باید اعتراف کنم که عاشق آرامش جلدش شده بودم. اون فونت گرافی ساده و سفید و یه لیلی پا کوتاه که روی پس زمینه سبزآبی کتاب جا خوش کرده بودن. راستش کتابی نبود که بتونم باهاش ارتباط عاطفی برقرار کنم به این خاطر که در مورد داشتن یه حیوون خونگی بود. تِد، کسی که دوازده سال و نیم با سگش، لیلی، زندگی کرده و حالا سگش اختاپوس گرفته. تد اصرار داره که اون موجود بی رحم رو اختاپوس صدا بزنه. و خب، حس میکنم خوندنش برای اینکه بدونین اختاپوس کیه و چیه بهتر باشه. هیچ وقت عاشق یه موجود دیگه ای به غیر از درختها نبودم. شاید برای همین، درک کردن تِد سخت بود برام. میدونین، گاهی وقتها، چیزهای دیگه ای از یه کتاب وجود دارن که میتونن برای آدم دلنشین جلوه کنن. و این بار، من عاشق داستان نشدم، عاشق ظرافت روایت، طراحی جلد، حروف چینی، ترفندهای زیرکانه ترجمه و اون لبه های گرد کتاب شدم که شاید به نظر عجیب بیاد. از خوندن لیلی و اختاپوس پشیمون نیستم چون رسالتش رو به اندازه همون یه فصلی که انتظار داشتم ازش، انجام  داد و باعث شد موقع خوندنش به کلمه های، اندوه، فقدان و دلتنگی بیشتر فکر کنم. و حالا، تِد اینجاست تا داستان لیلی رو با هربار عاشق شدنش، برای دنیا تعریف کنه.

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۸/۱۰/۱۶
صحرا ^^

استیو رولی

نظرات  (۱)

۱۶ دی ۹۸ ، ۱۸:۴۰ R. M-kiute.ARMY

از متنت حسابی آرامش گرفتم

همیشه عاشق کتاب خوندن بودم از 4 سالگی پای شبکه چهار بودم و بعد این که مدرسه رفتم کتاب خوندنو شروع کردم اما همیشه ترس اینو داشتم که کتاب رمانی رو انتخاب کنم و نصفه ولش کنم و بعد عذاب وجدان بگیرم میدونم مسخرس اما خب چه میشه کرد؟!برای همین همیشه کتاب علمی خوندم و تو سن پایین درمورد کاکرد ساعت های اتمی میدونستم 

الان خیالم راحته چون کسی مثل تورو میشناسن که بهم کمک کنه زندگی رو رنگی تر و بهتر ببینم و از دنیای سرد و یک رنگ علم بیام بیرون و وارد دنیای خیال شم ازت ممنونم من روحم و ذهنمو به تو مدیونم

پاسخ:
منم با خوندن حرفهات عمیقا لبخند زدم. 

میخوام بگم هیچ وقت از اینکه یه کتاب رو نصفه رها کنی نباید بترسی. چون این تویی که به اون کتاب ارزش میدی. تویی که تصمیم میگیری بخونیش، و یه کتاب بدون خواننده اش، هیچ کاری بلد نیست و نمی تونه انجام بده. از تجربه کردن نترس. از از دست دادن هم همینطور. اینا همه چیزهایی هستن که توی زندگیت بهشون نیاز داری. 
خوشحال میشم حرفهای تو رو راجع به کتابهایی که خوندی بشنوم.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی