Call me sahra

مهم نیست همدیگه رو نمی شناسیم، همین که کلمات رو بشناسیم برای ما کافیه.

Call me sahra

مهم نیست همدیگه رو نمی شناسیم، همین که کلمات رو بشناسیم برای ما کافیه.

Call me sahra

عاشق نوشتنم. دوست دارم رنگی ترین آدم دنیا باشم و برای گلدون هام اسم بذارم. برم توکیو. توی یه کافه کوچیک و دنج کتاب بخونم و به این فکر کنم که کلمه ها بهترین دوستهای منن.

آخرین نظرات

۲ مطلب با موضوع «کی دراما» ثبت شده است

 

 

 

 

آیا عاشق داستان های مصور هستین؟

آیا از فکر کردن به دنیاهای موازی لذت میبرین؟

دبیلو  انتخاب مناسبیه.

میپرسین برای چی؟

 

چون دبیلو تلفیق هیجان و معما و کمی اکشنه. تلفیق هنر و نویسندگیه.  و صد البته عشق، که همیشه توی هر داستانی با ژانر رومنس، در قالب همون شاهزاده ای ظاهر میشه که گاهی وقتها پیاده وگاهی سوار بر اسب سفید، توی قلب شخصیت اصلی نفوذ میکنه تا بتونه اون رو به موفقیت برسونه.

دبلیو داستان دوتا دنیای موازیه. دنیایی که ما توی اون زندگی میکنیم و دنیایی که " اوه سونگ مو " خالق پرطرفدار ترین وبتون کره " w " اون رو به وجود آورده. و داستان از جایی شروع میشه که دختر این نویسنده وارد دنیای وبتون میشه و بین این دو دنیا، سفر میکنه. 

موقع تماشا کردنش شاید گیج بشین، شاید از سرد بودن " کانگ چول " قهرمان وبتون دلخور بشین و شاید احساس کنین که " یون جو " بیش اندازه داره به یه شخصیت وبتونی اهمیت میده اما هیچ کدوم از این موارد شما رو اونقدر دلسرد نمیکنه و حتی باعث میشه که نتونین از نگاه کردن بی وقفه اپیزودهاش دست بکشین. 

بحث دنیاهای موازی همیشه برای خود من جذاب بوده. کمااینکه شاید برای شما هم باشه. اما نکته ای که میخوام بگم بیشتر شامل حال اونهایی میشه که دستی به قلم دارن و شاید داستان نویسی  رو تجربه کردن.

وقتی سریال رو میدیدم، مدام توی ذهنم این نکته تداعی میشد که نکنه اون دنیایی که توی خیال خودم ساختم، حقیقت پیدا کرده باشه. و به این فکر کردم که چطور میشه برای نقش اول داستانت مدام درد و غم و رنج ببافی و اون رو دور گردنش بندازی. و از اونجایی که تو راهبر نقش های داستانت هستی، اجازه ندی تا اون شخص، شال گردنش رو باز کنه. برعکس این قضیه هم صدق میکنه. مسئولیت نویسنده ها، اگه از دیدگاهی که توی سریال بهش پرداخته شده مورد بررسی قرار بگیره میتونه دیوونه کننده باشه حقیقتا.

جون گرفتن شخصیتی که خودت ساختی و حالا پا به دنیای تو میذاره، دلیل من برای دیدن دبلیو بود.

برای منی که شکل گرفتن یه شخصیت و هدایت کردن زندگیش رو تجربه کرده بودم، دبلیو یه فرصت دوباره بود تا به مسئولیتم جور تازه ای نگاه کنم.

 

 

 


+ و به نظرم قشنگ ترین ost این سریال میتونه به ترک زیر متعلق باشه.

 

۹ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۲ تیر ۹۸ ، ۲۰:۴۵
صحرا ^^

k-drama spoiler

 

 

مدت زیادی نیست که درام کره ای نگاه میکنم و تقریبا توی شناخت این سبک خیلی کم تجربه ام. اما چند وقت پیش بر حسب اتفاق یکی از مومنت های کاپل سریال رو توی اینستاگرام دیدم و راستش ترغیب شدم برای دیدنش.
نظراتی رو دیدم که میگفتن این سریال هم شبیه درام های دیگه است و تکراریه و یا حتی بخاطر نقش مقابل لی جانگ سوک که یه خانوم سن بالاتر بود دوست نداشتن که سریال رو ببین.

با دانلود کردن قسمت اول و دیدن فضای سریال باید بگم که واقعا عاشقش شدم. داستان حول محور نویسندگی، صنعت نشر و تلاش های فراوون کانگ دان یی میگشت. داستان پیچیده ای نداره. یه کمدی رمانتیک قشنگه به نظرم و توی فضای آرومی که داره بهم خیلی چیزها یاد داده.
هردو بازیگر اصلی سریال نقششون رو عالی ایفا کردن و همینظور اعضای انتشارات گیورو انگار که یه خانواده ن. علاوه بر نشون دادن رابطه زوج اصلی قصه، به داستان بقیه شخصیت هام پرداخته میشه و این خیلی جذابه. نونای سریال، حرفهای قشنگ و آموزنده ای برای بیننده های سریال داره و اونهوی دوست داشتنیش، بهت یاد میده که چطور برای کسی که عاشقش هستی باید از ته قلبت عشق رو بهش پیشکش کنی.

از اینجا به بعد ممکنه حاوی اسپویل باشه حرفهام، پس با احتیاط بخونین یا اگه دوست ندارین زودی ازش بگذرین ^^

 

 

مکملِ عاشقانه، داستان زندگی ماهاست.

دنیایی که توش خیلی اتفاق های عجیب و غریب نمی افته و تقریبا هر چیز مهمی که توی این دنیا وجود داره، از عشق و محبت سرچشمه گرفته شده. داستان با نشون دادن خاطرات دان یی شروع میشه، جایی که با لباس سفید عروسی زیر یه طاق گل ایستاده و وقتی چا اونهو دوست صمیمی تمام دوران زندگیش زمزمه میکنه که " خوشگل شدی "، دان یی نمی شنوه. و بازی روزگار اونقدر ماهرانه برای دان یی ایفای نقش میکنه که فقط به مدت چند سال کوتاه، از ازدواج نافرجامش با یه دختر بچه که دلش میخواد بهترین ها رو براش مهیا کنه، بیرون میاد.

میتونم قطع به یقین اذعان کنم نویسنده سریال، واقعا هوشمندانه، شخصیت ها رو خلق کرده. طوری که موقع تماشا کردن سریال همش به خودم می گفتم که عه، چقدر فلان شخصیت جای درستی توی داستان قرار داره. و چقدر خوب تر که هر شخصیتی برای خودش داستان جداگانه ای رو داره که میتونه در کنار نقش اصلی و قهرمان قصه، قابل بازگو کردن باشه. 

جدا از قصه دان یی و اونهو، که بعد از سالها دوری، بنا به شرایط پیش اومده برای دان یی دوباره باهم مواجه میشن، باید بگم که سختی های پروسه تولید یه کتاب، توی شرکت انتشاراتی که طی سالها تلاش مدیر و کارمندهاش از صفر شروع به کار کارده و حالا دارای اسم و رسم شده، به خوبی نشون داده میشه. نکته ی مثبت دیگه در مورد مکمل عاشقانه اینه که شخصیت ها فدای محوریت داستان که حول کتاب میچرخه نشدن و یا حتی بالعکس. در واقع، نویسنده به خوبی از هر کدوم از عناصر کتاب و عشق وام گرفته و به صورت مکمل ازشون برای هم تکیه گاه محکمی ساخته. و تصویر این دو عنصر انقدر در کنار هم شیرین و دلچسب جلوه میکنه، که ببینده ناخودآگاه  آرامش و رضایت درونی عمیقی رو  توی قلبش احساس میکنه.

خلاصه اینکه، دیدن این سریال رو به همه اونایی که کرم کتابن، عاشق ادبیات و عاشق دیدن یه رابطه  کیوت ولی پر از نکته های آموزنده هستن پیشنهاد میکنم. 

 

 

حالا هم بریم که چندتا عکس از فضای سریال باهم ببینیم.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

۰ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱۰ ارديبهشت ۹۸ ، ۲۳:۴۸
صحرا ^^