Call me sahra

مهم نیست همدیگه رو نمی شناسیم، همین که کلمات رو بشناسیم برای ما کافیه.

Call me sahra

مهم نیست همدیگه رو نمی شناسیم، همین که کلمات رو بشناسیم برای ما کافیه.

Call me sahra

عاشق نوشتنم. دوست دارم رنگی ترین آدم دنیا باشم و برای گلدون هام اسم بذارم. برم توکیو. توی یه کافه کوچیک و دنج کتاب بخونم و به این فکر کنم که کلمه ها بهترین دوستهای منن.

آخرین نظرات

۳ مطلب در خرداد ۱۳۹۸ ثبت شده است

 

 

تنها خواسته ی من بودنه.

حتی از دور.

حتی به بهونه ی یواشکی نگاه کردن صورتت توی بی شمار عکس.

که فقط همین " بودن " کفایت میکنه.

 

۵ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۳۱ خرداد ۹۸ ، ۱۶:۰۴
صحرا ^^

 

 

حس میکنم چیزهایی که قراره در این کتاب بنویسم یکمی بیرحمانه به نظر برسه ولی خب باید حقیقت ها رو نوشت.

برای همین متنی رو ضمیمه پست میکنم که وقتی کتاب رو خریدم نوشته بودم.

 

تیراژ 500 نسخه؟
اونم برای چاپ پنجم؟
من نمیفهمم صعنت چاپ و بازار کتاب داره به کجا کشیده میشه.
وقتی خریدمش خوشحال بودم چون بعد از گشتن کتابفروشی های متعدد و هربار ناامید شدن با شنیدن جمله " نداریمش متاسفانه " رفتم کتابسرای تندیس توی خیابون ولیعصر و خب تنها نسخه ای که براشون مونده بود مال من شد. اما وقتی کتاب رو برداشتم که ورق بزنم دیدم یکمی برگه هاش از حالت طبیعی خارج شدن و انگار خیس شده بودن که این به روزشون اومده بود. با ناراحتی به مسئول فروش گفتم و انبار رو چک کرد. ولی گفت نسخه دیگه ای ندارن.
و خب با دیدن تیراژ محدود کتاب، تصمیم به خرید گرفتم. چون ممکن بود دیگه تجدید چاپ نشه. فروشنده ده درصد بخاطر خرابی کتاب بهم تخفیف داد که دستش درد نکنه. 
ولی وقتی منتظر مترو بودم و کتاب رو باز کردم حسابی توی ذوقم خورد. 
همون صفحه اولش غلط املایی داشت و مترجم روون و یکدست ترجمه نکرده بود. با اینکه از قواعد ترجمه چیزی نمیدونم ولی حس میکنم خودم میتونستم بهتر ترجمه کنم. ( وی عصبانی بود ) 
البته هدفم از خرید کتاب، این بود که تفاوت های انیمه ای و داستانی رو متوجه بشم.
اما واقعا از نشر کتابسرای تندیس انتظار همچین ترجمه و ویراستاری ضعیفی رو نداشتم.
فکر کن، هری پاتر با ترجمه ویدا اسلامیه، از این نشر کلی سر و صدا به پا کنه و به کتاب دیگه ای مثل قلعه متحرک کمترینش برسه.
امیدوارم داستان و قلم دایانا جونز از دلم دربیاره.

 

خب حالا من اینجام وخیلی سخته که بخوام اعتراف کنم برای اولین بار، انیمه اقتباسی که از این رمان ساخته شده برام از خود کتاب قشنگتر و جذابتره. شاید یکی از دلایلی که کتاب خیلی به دلم ننشست واقعا ترجمه غیرقایل قبولش-از نظر من- باشه. اما مطمئنم دلیل دوم و محکمتر بخاطر نگاه میازاکی به درون مایه داستان و تلفیقش با زادگاهشه. با ژاپن، با جنگ جهانی و همه سختی هایی که مردمش تحمل کردن تا امروز به اینجایی که هستن برسن

و خب تمام مدت زمانی که کتاب رو مطالعه میکردم فقط به شوق خوندن جمله ای جلو میرفتم که وقتی به صفحه آخر رسیدم خبری ازش نبود. راستش ناراحت شدم. اما میازاکی میازکی عه و دایانا جونز، دایانا جونزه. نمیشه توقع تطابق کامل داشت. در نهایت، قلعه متحرک تجربه جذابی از دنیای سحر و جادوئه و شاید داشتن یه قلعه شبیه قلعه متحرک هاول رویای خیلی هامون باشه

 

 

 

Related image

 

 

Related image

 

Related image

 

 

Related image

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۳ خرداد ۹۸ ، ۲۳:۴۲
صحرا ^^

 

 

 

چی صداش کنیم که حق مطلب ادا بشه؟

مرد جادویی ژاپنی؟

مرد جادویی ژاپنی که تخیل بی و حد مرزی داره؟

مرد جادویی ژاپنی که تخیل بی حد و مرزی داره و از همون بار اولی که صحرا کلماتش رو خوند یه دل نه صد دل عاشق سبک نوشتنش شد؟

اگه بخوام از هاروکی بنویسم میتونم کیلومترها، همه صفات خوبی که یه نویسنده میتونه داشته باشه و باهاش خواننده هاش رو به وجد بیاره جمله سطر بالا رو ادامه بدم.

هاروکی مثل همه چیزهای کوچیکی که توی ژاپن وجود دارن، منو جادو میکنه.

و قدرت جادوش به قدری زیاده که وقتی داستان هاش رو میخونم دیگه توی این دنیا نیستم. منم همراه با شخصیت ها، توی طول داستان قدم میزنم، عاشق میشم، اسپاگتی می پزم و از افسردگی رنج میبرم

عنوانی که برای پست مطرح کردم در واقع اسم یکی از مجموعه داستان های هاروکی موراکامیه که به عنوان گل سرسبدشون انتخاب شده و نشسته روی جلد کتاب.

کتاب پیش رو، هفدهمین چاپش رو از انتشارات ثالث پشت سر گذاشته و 131 صفحه داره که بخاطر شیرین بودن قلم نویسنده میشه توی یک ساعت یا حتی کمتر خوند و تمومش کرد

مترجم  - محمود مرادی - این کتاب به شدت رسا و روون ترجمه کرده این کتاب رو که باعث کل زمانی که به خوندنش اختصاص دادم یه لبخند بزرگ ضمیمه لبهام باشه

هفت تا داستان، هفت بار زندگی خارق العاده، هفت بار غرق شدن توی دنیایی که وجود خارجی نداره.

دنیای اول: بید نابینا، زن خفته

دنیای دوم: سال اسپاگتی

دنیای سوم: میمون شیناگاوا

دنیای چهارم: قلوه سنگی که هر روز جابجا میشود

دنیای پنجمدیدن دختر صد در صد دلخواه در صبح زیبای ماه آوریل

دنیای ششم: اسفرود1 بی دم

دنیای هفتم: مرد یخی

 

اگه بخوام ژاپن رو با یه نویسنده به یاد بیارم قطعا اون شخص، هاروکی موراکامی نازنینمه.

دلم میخواد همه تون این هفت بار رو با شخصیت های قشنگ موراکامی زندگی کنین.

 

 

 

 


1:یه نوع پرنده

 

 

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۲ خرداد ۹۸ ، ۱۳:۱۳
صحرا ^^